نگاه مردم شناسی به آموزش

0 ۲۷۸
نفیسه ایمانی : مردم شناس و مدرس دانشگاه

در یک بیان مختصر مردم شناسی علمی است که بر مبنای مفهوم فرهنگ به کاوش در شناخت انسان می پردازد. تعاریف بسیار متنوعی از مفهوم «فرهنگ» وجود دارد، اما یک ویژگی مبنایی که در بیشتر این تعاریف مورد توجه است، انتقال آن از طریق یادگیری است. آموزش و یادگیری یکی از ویژگی های خاص انسانی است که به شکل گیری فرهنگ منجر می شود. به عمین علت بحث یادگیری از همان آغاز مورد توجه مردم شناسان بوده است. اعضای یک فرهنگ ویژگی های شخصیتی خاص آن فرهنگ را یاد می گیرند و هیچ یک از گروه های انسانی به دلیل ویژگی های نژادی و زیست شناختی خود بر دیگر گروه ها و فرهنگ ها برتری ندارند، بلکه هر یک از فرهنگ ها به اقتضای موقعیت جغرافیایی، معیشتی، روابط با دیگر فرهنگ ها و عوامل مختلف دیگر که خاص آن فرهنگ است، اقتضائاتی دارد و بر اساس همان اقتضائات مفاهیم و روش هایی را به اعضای خود منتقل می کند. این مساله گفتمان مکتب خاص گرایی فرهنگی در انسان شناسی بوده است.
اما نهاد آموزشی به شیوه ای که امروزه آن را می شناسیم، از یک نقطه زمانی و مکانی خاص شروع شده و به سایر جوامع اشاعه یافته است. آموزش عمومی مربوط به بعد از انقلاب فرانسه و شکل گیری دولت های ملی است که هدفی دوسویه داشت. از طرفی لازمه دستیابی به برابری برای همه مردم جامعه از طریق آموزش سواد و مهارت هایی فراهم می شد که تا پیش از آن تنها گروه های خاص اجتماعی و سیاسی به آن دسترسی داشتند. از طرف دیگر احساس تعلق به یک هویت ملی و پذیرش وظایف نسبت به این هویت و نظام سیاسی که از آن پشتیبانی می کند، در گرو آموزش عمومی بود که نظام سیاسی ملی از طریق آن بتواند اصول حقوق و وظایف شهروندی را به همه اعضای جامعه بیاموزد.
به این ترتیب دو هدف اصلی آموزش و پرورش تقویت هویت ملی و ایجاد برابری اجتماعی است. دستیابی به این دو هدف صرف آموزش فراگیر ایجاد نمی شود و چه بسا نهاد آموزشی خود مرجع بازتولید نابرابری ها و طبقه بندی های موجود در جامعه و حتی تشدید کننده آن ها باشد. اینکه نهاد آموزشی چگونه باید به این اهداف دست یابد، موضوع مورد توجه جامعه شناسی و انسان شناسی آموزش و پرورش بوده است.
گرچه اولین قدم برای دستیابی به برابری آموزشی، فراگیر شدن و تحت پوشش قرار گرفتن همه فرزندان جامعه است، اما این اقدام کافی نخواهد بود. مساله مهم بعدی این است که همه کودکان بتوانند از طریق زمینه های فرهنگی خودشان آموزش را دریافت کنند. حق آموزش با توجه به اقتضائات فرهنگی و آموزش احترام نسبت به همه فرهنگ ها از جمله مباحث مورد توجه در آموزش «چندفرهنگی» است که به نظر می رسد جامعه ایران با توجه به دارا بودن سابقه همزیستی مسالمت آمیز چندین قومیت و فرهنگ در کنار هم، نیازمند توجه اساسی به این نوع آموزش برای دستیابی به برابری آموزشی است.
به این معنی که جامعه از گروه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، قومیتی تشکیل شده که همه آن ها زمینه یکسانی را برای دریافت آموزش فراهم نمی کنند. به طور مثال کشور ما دارای اقوام متعدد و متنوع است که به زبان های مختلفی صحبت می کنند. کودکانی که با زبان های مادری متنوع وارد مدرسه می شوند، حتی با فرض این که به سرعت به زبان فارسی که زبان ملی و رسمی مدرسه است، برای برقراری ارتباط تسلط یابند، توانایی مورد نیاز برای یادگیری دروسی مانند ریاضی را به تدریج تا سن یازده سالگی کسب خواهند کرد، بنابراین تدریس همه دروس تنها به یک زبان که زبان اول بسیاری از دانش آموزان نیست، مغایر با حق دانش آموزان برای آموزش با توجه به زمینه فرهنگی است. این دانش آموزان نیاز دارند که در عین حال که شرایط برای یادگیری زبان رسمی برایشان فراهم می شود تا فرصت های اجتماعی بعدی را از دست ندهند، فرصت یادگیری از طریق زبان مادری را نیز داشته باشند. تنها در این صورت است که به موفقیتی مشابه کودکان فارسی زبان دست خواهند یافت.
همچنین همزیستی مسالمت آمیز و همراه با به رسمیت شناختن و احترام به همه فرهنگ ها و ایجاد فرصت اجتماعی و سیاسی یکسان برای همه آن ها، که بهترین شیوه برای تقویت هویت ملی نیز هست، باید از نهاد آموزش شروع شود و به کودکان آموزش داده شود. این تصور که برای تقویت هویت ملی، تنها یک فرهنگ و یک زبان که زبان رسمی است باید محور قرار گیرد و بی توجهی به سایر فرهنگ ها و زبان ها، اشتباهی است که در نهایت تنها منجر به بی احترامی ها، تنش ها و تحقیر برخی از فرهنگ ها خواهد شد که نمونه های آن را گهگاه در زندگی روزمره و حتی رسانه های جمعی مشاهده می کنیم.
متاسفانه در حال حاضر وضعیت آموزش زبان فارسی به کودکان دو زبانه، آموزش دروس به زبان مادری به این کودکان و حتی آموزش مفهوم احترام و علاقه به همه فرهنگ ها در نظام آموزشی چندان مورد توجه نیست. تفاوت های فرهنگی در مدارس نادیده گرفته می شود و حتی کودکان در مدارسی که اعضای چندفرهنگ در کنار هم مشغول به تحصیل هستند به تحقیر یکدیگر می پردازند. در حالی که مدرسه می تواند اولین و مهم ترین جایی باشد که از بسیاری از تنش های اجتماعی بعدی بین گروه های قومی و مذهبی جلوگیری کند. مدرسه کلیدی ترین نهاد برای دستیابی به وحدت ملی و وحدت اسلامی است، البته نه با تاکید بر یک زبان و یک مذهب و یک فرهنگ بلکه با معرفی همه فرهنگ ها و ایجاد احساس علاقه و احترام نسبت به آن ها.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.