زنان شهر تبریز

0 ۹۵۶

بررسی هویت اجتماعی و احساس امنیت در شهر

اکرم حبی ( جامعه شناس- محقق و مدرس دانشگاه )
بهمن محمدبخش ( جامعه شناس- محقق و مدرس دانشگاه )

مقدمه

احساس امنیت یکی از نیازهای اساسی بشر محسوب می گردد. به طوری که مازلو در طبقه بندی نیازهای بشری، نیاز به امنیت را در رتبه دوم این نیازها قرار می دهد. بنابراین، اگر امنیت گروه های مختلف جنسی، سنی، قومی، صنفی و… بنا به دلایلی تامین نشود، توسعه پایدار برای این گروه ها عملی نخواهد شد. در این میان بایستی اذعان کرد که امنیت اجتماعی زنان به عنوان یکی از موثرترین گروه های جامعه، در مقایسه با مردان آسیب پذیرتر می نماید. به نحوی که تهدید حقوق انسانی زنان از قبیل خشونت فیزیکی و جنسی از یک سو و تهدید هویتی آنان مانند شی سازی و تنزل مقام انسانی آن ها از سوی دیگر، نشان از آسیب پذیری بیش تر این گروه اجتماعی می باشد. از این رو ضروری به نظر می رسد در رابطه با مهم ترین عوامل موثر بر شکل گیری احساس امنیت اجتماعی زنان مطالعاتی صورت گیرد.

تئوری های ارائه شده در این خصوص و منابع تحقق ان به دو رویکرد اساسی و متفاوت دولت محور و هویت محور تقسیم می شوند. در رویکرد دولت محور این دولت است که وظیفه برقراری نظم و امنیت را به عهده دارد در حالی که از نظر اندیشمندان رویکرد هویت محور، خاستگاه امنیت اجتماعی، جامعه و گروه های اجتماعی می باشد. رسالت اصلی مقاله حاضر بررسی تئوری های مذکور و پاسخ گویی به این سؤال است: نقش و تاثیر هویت اجتماعی در میزان احساس امنیت اجتماعی زنان شهر تبریز چه می باشد؟


1- گستره مفهومی
1-1- هویت اجتماعی

هویت در معنای عام و کارکردی آن، همان چیزی است که «خودی» را از «غیرخودی» جدا می کند و به بیان کاستلز که یکی از اندیشمندان مطرح در این زمینه می باشد، «هویت عبارت است از فرآیند معناسازی بر اساس یک ویژگی فرهنگی یا مجموعه به هم پیوسته ای از ویژگی های فرهنگی که بر منـابع معنایی دیگر اولویت داده می شود».
زنان، به عنوان یک گروه اجتماعی، در داخل گروه خویش از هویت اجتماعی همگنی برخوردار نیستند؛ بلکه همانند تمامی گروه ها از هویت های اجتماعی متنوعی برخوردارند که به احتمال زیاد ریشه این گوناگونی ها را می توان در تفاوت جریان های فکری سنتی، مدرن و پست مدرن دنبال کرد.
هویت سنتی، اغلب در جوامع سنتی شکل می گیرد که عمدتا منفعلانه و مبتنی بر عوامل انتسابی به ویژه جنسیت می باشند و مهم ترین وظیفه زن در آنجا ایفای نقش مادری و همسری است. زنان در جامعه سنتی، هویت خود را از طریق ازدواج کسب می کنند، چرا که اصلا تعریف زندگی زنان تنها در این خلاصه می شود که ازدواج کنند و لقب همسر را یدک بکشند.
هویت مدرن در فضای مدرن شکل می گیرد. برخلاف ذهنیت متداول، با وجود دگرگونی ها و تغییرات بسیاری که در شرایط اجتماعی و فرهنگی جوامع در دوران مدرن رخ داده است، در رابطه با مقوله زنان چندان تغییری حاصل نشده است و نسبتا همان تعریف سنتی معروف که مهم ترین وظیفه زن، ایفای نقش مادری و همسری است در جای خود باقی است. ژانت بر این باور است که در مدرنیسم، هویت زنان بخصوص هویت جنسی او، امری طبیعی و غیر قابل تغییر در نظر گرفته می شود و همین امر موجبات نابرابری اجتماعی و تنش ها و تضادها را در نقش های اجتماعی و علمی فراهم می کند.
اما پست مدرنیسم که به معنای نسبی گرایی در ارزش ها و اخلاقیات، شک و تردید نسبت به عقل و حقیقت، و تردید نسبت به سرنوشت انسان می باشد، به شکل گیری هویتی متفاوت با هویت سنتی و مدرن منجر شده است. از نظر پست مدرنیست ها و به تبع آن فمینیست ها، ماهیت فیزیکی جنس و نگاه به جنسیت به عنوان یک مقوله صرفا طبیعی و زیست شناختی، با تاکید بر مفهوم ساختارزدایی از بین می رود. از منظر آنان، هویت و جنسیت بیشتر یک سازه اجتماعی است. مدرنیسم هویت را به عنوان امری مبنایی می نگریست، در حالی که پست مدرنیسم آن را امری ساخته شده و سیاسی می داند. پست مدرنیسم با تاکید بر ذهنیت و نفی عینیت گرایی مدرنیستی، زنان را در یک طبقه قرار نمی دهد؛ بلکه به هویت سازی توسط هر فرد و ذهن او توجه دارد و به همین دلیل هویت را امری متغیر و ساخته شده می داند. بنابراین شخصی که دارای هویت پست مدرن است، گرایش ها و احساسات مثبتی نسبت به عناصر و ارزش هایی همچون سازه اجتماعی بودن مقوله هویت، اجتماعی- سیاسی بودن هویت و برابری زن و مرد از لحاظ سیاسی- اجتماعی خواهد داشت.


2-1- احساس امنیت

 

امنیت دارای دو بعد عینی و ذهنی می باشد. به عبارتی، امنیت هم شامل اطمینان و آرامش فیزیکی و هم شامل آرامش روحی و روانی است. ارنولد ولفرز در یک تعریف ارزشمند، امنیت را در بعد عینی به معنی «نبود تهدید برای ارزش های کسب شده» و در بعد ذهنی به معنای «فقدان هراس از حمله به ارزش های مزبور» در نظر گرفته است. از این رو با وجود وابستگی متقابل بسیار زیاد در میان مفاهیم امنیت و احساس امنیت، می بایست بین این دو مفهوم تفاوت قائل شد. حال با توجه به موضوع تحقیق که بررسی احساس امنیت در میان گروه اجتماعی زنان می باشد لازم به یادآوری است که در این تحقیق، امنیت در بعد ذهنی و در سطح خرد آن مد نظر می باشد. امنیت در سطح خرد می تواند شامل امنیت جانی، فکری، بیانی، اخلاقی، مالی، شغلی و حقوقی باشد.


3-1- هویت و امنیت

در رابطه با مفهوم امنیت و چگونگی ایجاد آن، دیدگاه ها و تئوری های متفاوتی ارائه شده است که می توان آنها را به دو رویکرد اساسی و متفاوت دولت محور و هویت محور تقسیم نمود.
رویکرد دولت محور از دو دیدگاه هابزی و پارسونزی تشکیل می شود که با وجود تفاوت معرفت شناختی، در یک راستا قرار می گیرند. هابز معتقد بود ذات انسان شر است و انسان، گرگ انسان است. او می گوید برای اینکه انسان ها کنترل شوند و نظم اجتماعی برقرار شود، بایستی دولت قوی وجود داشته باشد و با ابزار کنترل بیرونی است که امنیت اجتماعی به دست می آید. اما تالکوت پارسونز در ارائه نظریات خود، روش هابزی و روش تجربه گرایانه برخی اقتصاددانان سیاسی را مورد نقد قرار می دهد. ایشان به استقرار امنیت از طریق قدرت با ابزار کنترل درونی(انتقال مفاهیم هنجاری به وسیله نهادهای آموزشی، دینی، خانواده و غیره) می باشد تا ابزار کنترل بیرونی (از طریق پلیس و قانون). بنابراین، رویکرد پارسونز نسبت به مساله امنیت و نظم اجتماعی، مفهوم قدرت و زور را حذف نمی کند بلکه آن را از جلوی جبهه نظم به پشت آن پرتاب می کند.
حال اینکه به اعتقاد اندیشمندان رویکرد هویت محور، اگر در گذشته مرجع امنیت را دولت ها می دانستیم، اکنون باید مرجع امنیت را جامعه بدانیم و اگر در گذشته امنیت خود را در پرتو یگانگی و آرامش جستجو می کردیم امروزه باید مفاهیمی نظیر تغییر، کثرت و بحران را وارد احاد تعریفی امنیت بدانیم. اگر در گذشته به امنیت به عنوان یک پروژه حکومتی می نگریستیم، اکنون باید به آن به عنوان یک پروسه اجتماعی بنگریم. بسیاری از اندیشمندان این حوزه، هویت اجتماعی را پایه و اساس امنیت اجتماعی تلقی کرده و معتقدند که به موازات تقویت ضریب هویت اجتماعی، امنیت اجتماعی نیز قوام بیش تری می یابد و عکس آن اثر منفی در میزان امنیت اجتماعی دارد.
در جمع بندی بخش نظری، باید گفت همانطور که ملاحظه شد در ابتدا برای امنیت، تئوری های دولت محور مطرح بود به این معنا که امنیت مردم یا از طریق قدرت با ابزار کنترل بیرونی (از طریق پلیس و قانون) تامین می شود و یا از طریق قدرت با ابزار کنترل درونی (انتقال مفاهیم هنجاری به وسیله نهادهای آموزشی، دینی، خانواده و غیره). اما اخیرا نظریه هایی در رابطه با مفهوم امنیت مطرح شده اند که داعیه اجتماع محوری داشته و به رویکرد هویت محور مشهورند. خاستگاه امنیت اجتماعی در این رویکرد، جامعه و گروه های اجتماعی می باشد که ریشه در فرآیند هویت سازی اجتماعی دارد. اندیشمندان این رویکرد ادعا می کنند که امنیت و احساس امنیت از طریق هویت های گروهی و باز تعریف آن تامین می شود. حال سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا مردم و گروه های اجتماعی توانایی آن را دارند که امنیت اجتماعی خویش را تامین نمایند؟ نقش و تاثیر هویت اجتماعی در میزان احساس امنیت اجتماعی به ویژه احساس امنیت اجتماعی زنان چیست؟ و یا در مقیاس کوچک تر و به عنوان یک مطالعه موردی اگر بخواهیم بحث کنیم می توان پرسید که آیا تفاوتی در میان زنان سنتی، مدرن و پست مدرن شهر تبریز از لحاظ میزان احساس امنیت اجتماعی آنان وجود دارد یا نه؟ شایان ذکر است که موضوع حاضر از این زاویه دید، تاکنون مورد توجه واقع نشده است که از اهداف اصلی این مقاله محسوب می شود.


2- یافته های تحقیق

تحقیق حاضر در بین 383 نفر از زنان 45-18 ساله شهر تبریز به انجام رسیده است. در این پژوهش از روش پیمایشی و یک پرسش نامه 46 سؤالی برای گرد آوری اطلاعات استفاده شده است.
یافته های توصیفی نشانگر ان است که از کل حجم نمونه تحقیق (383نفر)، 3/43 درصد آن را زنان مجرد و 4/56 درصد آن را زنان متاهل و 3/0 درصد آن را زنان مطلقه تشکیل می دهد. همچنین 3/60 درصد از نمونه های تحقیق دارای هویت سنتی، 8/25 درصد از آن ها دارای هویت مدرن و 8/13 درصد از آن ها هویت پست مدرن دارند. در رابطه با وضعیت اشتغال نیز بایستی گفت که زنان شاغل 2/27 درصد و زنان غیر شاغل 8/72 در صد از کل نمونه تحقیق را به خود اختصاص داده اند. در جدول (1) میزان احساس امنیت اجتماعی زنان به تفکیک نوع هویت اجتماعی، تاهل و اشتغال آن ها مورد توصیف قرار گرفته است.
جدول (1) نشانگر آن است که میانگین احساس امنیت اجتماعی در بین پاسخ گویان دارای هویت های اجتماعی مختلف، متفاوت می باشد. میزان احساس امنیت اجتماعی زنان پست مدرن بالاتر از میزان احساس امنیت اجتماعی زنان سنتی و مدرن است. در نگاهی به جدول معلوم می شود که نمرات احساس امنیت اجتماعی زنان شاغل و غیر شاغل نیز از همدیگر تفاوت معنی داری دارند، به این معنا که زنان غیر شاغل نمره احساس امنیت اجتماعی بالاتری را نسبت به زنان شاغل کسب کرده اند. اما احساس امنیت اجتماعی، در میان پاسخ گویان مجرد، متاهل و مطلقه تفاوت معنی داری ندارد و سن پاسخ گویان نیز در احساس امنیت اجتماعی تاثیری ندارد. ولی بین تحصیلات پاسخ گویان با نمرات احساس امنیت اجتماعی رابطه مثبت برقرار است، به این معنا که با افزایش میزان تحصیلات زنان، احساس امنیت اجتماعی آنان نیز افزایش می یابد.
میزان احساس امنیت اجتماعی زنان به تفکیک نوع هویت اجتماعی، تاهل و اشتغال


3- بحث و نتیجه گیری



هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش و تاثیر هویت اجتماعی زنان (سنتی، مدرن و پست مدرن) در میزان احساس امنیت اجتماعی آنان بوده است، اما در ضمن کار به بررسی تاثیر متغیرهای زمینه ای افراد بر احساس امنیت اجتماعی آن ها نیز اقدام شده است. در ارتباط با متغیرهای اخیر، یافته های تحقیق حاکی از آن است که وضعیت شغلی پاسخ گویان در میزان احساس امنیت اجتماعی آنان موثر ولی وضعیت تاهل پاسخ گویان در میزان احساس امنیت اجتماعی شان تاثیری ندارد. در ضمن، رابطه مثبت بین میزان تحصیلات شرکت کنندگان با احساس امنیت اجتماعی آن ها و عدم وجود رابطه بین سن افراد با احساس امنیت اجتماعی آنان می تواند برای پژوهشگران جالب توجه باشد. اما یافته های این تحقیق در خصوص سؤال اصلی مقاله، شایان تفضیل بیش تری است.
چنانکه در ادبیات تحقیق ملاحظه شد نظریه های مطرح در رابطه با مفهوم امنیت و چگونگی ایجاد ان در قالب دو رویکرد اساسی قابل جمع بندی بودند. این رویکرد ها عبارت بودند از: رویکرد دولت محور که اندیشمندان آن معتقدند تامین امنیت مردم و گروه های اجتماعی توسط دولت صورت می پذیرد و در واقع نگاهی قدرت محور و دولت محور به مفهوم امنیت دارند و در رویارویی با این رویکرد، رویکرد هویت محور قرار می گیرد که اندیشمندان آن خاستگاه امنیت اجتماعی را جامعه و گروه های اجتماعی می دانند؛ به طوری که ادعا می کنند امنیت و احساس آن، از طریق گروه های اجتماعی و افرادی که به باز تعریف هویت خویش می پردازند تامین می شود. تحقیق حاضر نیز به آزمون رویکرد اخیر پرداخته است، رویکردی که بیان می کند اگر در گذشته مرجع امنیت را دولت می دانستیم اکنون بایستی مرجع آن را افراد و گروه های اجتماعی بدانیم. این رویکرد کمک قابل توجهی به تبیین میزان احساس امنیت اجتماعی زنان در این تحقیق می کند. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که میانگین احساس امنیت اجتماعی در بین پاسخ گویان دارای هویت های اجتماعی مختلف، متفاوت می باشد. یعنی نوع هویت اجتماعی افراد (هویت سنتی، مدرن و پست مدرن) در میزان احساس امنیت اجتماعی آنان تاثیر دارد، به طوری که احساس امنیت اجتماعی زنان پست مدرن بالاتر از احساس امنیت اجتماعی زنان سنتی و مدرن می باشد و تفاوتی در میزان احساس امنیت اجتماعی زنان سنتی و مدرن به چشم نمی خورد که در واقع این امر به ارزش ها و شاخصه های نسبتا مشترک هویت های سنتی و مدرن و تفاوت فاحش آن دو با ارزش های پست مدرن اشاره و نشان می دهد که چگونه تفاوت در ارزش ها، تفاوت در احساس امنیت را باعث می شود. پس در نتیجه می توان یافته های تحقیق حاضر را در تایید رویکرد هویت محور ارزیابی کرده و مدعی شد که بین نوع هویت اجتماعی افراد و میزان احساس امنیت اجتماعی آن ها رابطه وجود دارد.
همچنین با توجه به بالا بودن میزان احساس امنیت اجتماعی زنان پست مدرن در مقایسه با زنان سنتی و مدرن، چنین به نظر می رسد که زنان هر چه قدر به لحاظ تکامل فکری با حقوق و آزادی های به حق خود بیشتر آشنا شوند، از احساس امنیت بالایی برخوردار می شوند. بنابراین تغییر در نگرش های سنتی زنان و تلاش آنان در بازسازی فرهنگی جامعه، با آگاهی به این امر که عوامل ناامن کننده موقعیت زنان، وابسته به فرهنگ جوامع می باشد، ضروری به نظر می رسد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.