نشاط اجتماعی در استان آذربایجان شرقی

0 ۷۴۸

اکرم حبی و بهمن محمد بخش – جامعه شناس

 

نشاط اجتماعی یک مفهوم نسبتا جدید در حوزه علوم اجتماعی است که به منظور مطالعات علمی در این حوزه وارد شده است. تعریف مفهوم نشاط ، به رغم آن که ساده به نظر می رسد ، دشوار است. بسیاری از روان شناسان بر این عقیده هستند که نشاط ، یک هیجان مثبت است که حاوی سه عنصر اساسی لذت ، خرسندی و رضایت از زندگی می باشد. علاوه بر آن ، اخیرا نیز عنصر چهارمی به هیجان نشاط افزوده اند و آن عنصر فقدان اضطراب و افسردگی است.
انسان موجودی هدفمند و جویای خوشبختی و سعادت می باشد و تا زمانی که به آنچه می خواهد، دست نیابد احساس نشاط ، خوشبختی و سعادت نمی کند. این واقعیت در تمامی فرهنگ ها و کشورها خود را نمایان می کند.
در ایران آمارهای متفاوتی در رابطه با میزان نشاط و شادمانی وجود دارد. موج چهارم پیمایش ارزش های جهانیان اینگلهارت نشان می دهد که متوسط سطح شادمانی و نشاط اجتماعی مردم ایران، پایین و از بین 69 کشور در رتبه 61 قرار دارد. هم چنین موج دوم پیمایش ارزش ها و نگرش های ایرانیان (1382) نیز با در نظر گرفتن برخی از مولفه های نشاط و رضایت از زندگی چون رضایت از وضعیت اقتصادی ، احساس عدالت اجتماعی ، امیدواری به اصلاح آینده اوضاع سیاسی ، امید به بهبود وضعیت اخلاقی و مذهبی حاکی از آن است که بیش از 70 درصد مردم ایران از زندگی خود ناراضی هستند.
شواهد عینی از نحوه ابراز شادی در جامعه کنونی ایران حاکی از بروز بحران در چند سطح می باشد که از آن تحت عنوان « بحران شادی » نیز یاد شده است. بحران شادی و عدم تعیین مرز روشن بین رفتارهای مجاز شادی از رفتارهای غیرمجاز و غیرقانونی ، از جمله معضلات شناخته شده و معلول جامعه ایران است که دست اندرکاران مسائل اجتماعی را بر تفکر جدی وا داشته است. بروز حوادث هولناک در خلال برپایی جشن ها ، تصویری ناخوشایند از برگزاری جشن در خاطره ها به جای گذاشته است. این موضوع هم چنین شیوع رفتارهای غیرمجاز و آسیب زا در زمینه گذران اوقات فراغت و ابراز شادی نظیر رشد و گسترش مجالس معروف به اکس پارتی ، پارتی های شبانه و بروز رفتارهای مخرب در خلال جشن ها از جمله جشن چهارشنبه سوری ، جشن های پیروزی در مسابقه های ورزشی ، جشن ازدواج و کاروان حمل عروس و مواردی از این قبیل ، انگیزه اصلی پژوهشگران در مطالعات شادی بوده است. هم چنین کلیه پژوهش های صورت گرفته روی مقوله شادی نشان داده اند که با افزایش شادی در میان افراد جامعه ، ویژگی هایی از قبیل رضایت شغلی ، میزان بهره وری عمومی ، سطح عمومی سلامت جسمانی و روانی و امید به زندگی نیز افزایش یافته است. لذا ، رسالت اصلی مقاله حاضر ، بررسی میزان و عوامل اجتماعی مرتبط بر شکل گیری نشاط اجتماعی و هم چنین ارائه راه کارهای عملی جهت افزایش این مساله می باشد.
داینر و ساه ، « نشاط » را دارای سه جزء اساسی می دانند که عبارت هستند از :
الف) بعد عاطفی ( هیجانی ) که در حقیقت خلق وخوهای مثبت و خوشایند در افراد را شامل می شود
ب) بعد شناختی که نوعی تفکر و پردازش اطلاعات را در برمی گیرد و به ارزیابی مثبت افراد از زندگی منجر می شود و
ج) بعد اجتماعی که بیان گر گسترش روابط اجتماعی فرد با دیگران و به دنبال آن افزایش حمایت اجتماعی است.
بر اساس نظریه سرمایه انسانی بوردیو ، جامعه عرصه میدان های مختلف است و میدان عرصه رقابت برای کسب پایگاه در سلسله مراتب قدرت درون میدان است. وجود چنین منازعاتی در درون میدان ها مستلزم پیش فرض گرفتن نابرابری در میدان است. به دلیل دسترسی هریک از آن ها به کالا یا سرمایه است که این میدان ها محل نزاع است. مارکس به یک نوع منشاء نابرابری باور داشت : نابرابری اقتصادی . اما بوردیو فضای اجتماعی را با چند محور ترسیم می کند. این محورها عبارت هستند از : سرمایه های اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و نمادین . هر یک از این محورها به نوعی در ایجاد، تقویت یا تغییردادن سبک زندگی موثرند.
تئوری دیگر ، تئوری آنومی دورکیم می باشد. در زندگی اقتصادی امروز ، نامحدودی رقابت و پیشرفت صنعتی ، استانداردهای الزام زندگی اجتماعی را که به زندگی فرد جهت می دهد ، از بین برده و منبع شادمانی وی را تخریب کرده است. بنابراین ، راه رسیدن به شادمانی گریز از بی هنجاری با تکیه بر رئالیسم اخلاقی است .
اندیشمندان تئوری فیزیولوژیک ، از روابط متقابل بین نشاط و سلامت جسمی و روانی سخن می گویند.
بر اساس تئوری دستیابی به ارزش ها ، نشاط یک احساس فردی نیست ، بلکه واقعیتی مستقل از احساسات فردی است و عبارت است از دستیابی به چیزهایی که از نظر عموم واقعا ارزشمند به حساب می آیند.
اسنایدر در نظریه امید، امید را به عنوان سازه ای بسیار نزدیک به خوش بینی در قالب دو مولفه، مفهومسـازی کـرده اسـت : 1- توانایی طراحی گذرگاه هایی‬ ‫به سوی اهداف مطلوب به رغم موانع موجود 2- کارگزار انگیزش بـرای اسـتفاده از‬ ‫این گذرگاه ها. براسـاس ایـن‬ ‫مفهوم سازی ، هیجان های مثبت و منفی محصول جنبی تفکر هدفمند امید و ناامیدی هستند.
بر اساس دیدگاه محرومیت نسبی ، فرد به مقایسه خود با افراد دیگر و گروه مرجع دست می زند و دوست دارد که شرایط مشابه با آن ها را داشته باشد ، و اگر در نتیجه مقایسه برای فرد چنین پنداشتی بروز نماید که بر اساس میزان سرمایه گذاری و تلاش، پاداش و نتیجه ای که عاید او شده در مقایسه با دیگران عادلانه نیست ، دچار احساس محرومیت نسبی می شود. این امر باعث بروز نارضایتی و احساس عدم نشاط در دو سطح فردی و اجتماعی می گردد. با عنایت به هدف مورد نظر پژوهش که به دنبال بررسی میزان و عوامل اجتماعی مرتبط بر شکل گیری نشاط اجتماعی و هم چنین ارائه راه کارهای عملی جهت افزایش این مساله می باشد ، به تئوری های مطرح و نتایج مطالعات در این زمینه پرداخته شده است که در ادامه با توجه به یافته های تحقیق ، بررسی و تحلیل می شود.

شواهد عینی از نحوه ابراز شادی در جامعه کنونی ایران حاکی از بروز بحران در چند سطح می باشد که از آن تحت عنوان « بحران شادی » نیز یاد شده است. بحران شادی و عدم تعیین مرز روشن بین رفتارهای مجاز شادی از رفتارهای غیرمجاز و غیرقانونی ، از جمله معضلات شناخته شده و معلول جامعه ایران است که دست اندرکاران مسائل اجتماعی را بر تفکر جدی وا داشته است.

تحقیق حاضر به روش پیمایشی در بین افراد با گروه سنی ( 64 ـ 15 ساله ) شهر تبریز به انجام رسیده است. یافته ها حاکی از آن است که اغلب پاسخگویان از نشاط اجتماعی متوسط و نسبتا بالایی برخوردارند. در اینجا شاهد آن می باشیم که میزان سرمایه های اجتماعی و نمادین اکثر افراد ، نسبتا بالا و میزان سرمایه های اقتصادی و فرهنگی آنان تا حدی پایین می باشد. بنابراین ، سوالی که مطرح می شود این است که : آیا میزان نشاط متوسط به بالای افراد ، حاصل مجموع سرمایه های آنان است؟ اگر پاسخ این سوال مثبت است ، پس تئوری بوردیو در این مورد تایید می شود. اگر پاسخ منفی است ــ با ارجاع به این سخن که عقل سلیم معتقد است هر چه آگاهی و معلومات بشر بیشتر باشد، نشاط و شادمانی او کمتر است ، پس بایستی در میان سرمایه های گوناگون تفاوت قائل شد ، به این معنا که ابتدا باید مشخص نمود اکثریت افراد بیشترین آگاهی را از کدام سرمایه کسب می کنند؟ از آنجایی که این موضوع به تحقیق حاضر بر می گردد ، بنابراین می توان با مراجعه به شاخص های سرمایه های مطرح شده ، تا حدودی به این سوال پاسخ داد. به طوری که میزان سرمایه های موجود در تحقیق حاضر حاکی از آن است که افراد بیشترین آگاهی را در اصل از سرمایه فرهنگی به دست بیاورند تا سه نوع سرمایه دیگر ، سرمایه ای که دارای شاخص فعالیت های فرهنگی و هنری ( تحقیق و مطالعه ) ، تسلط به زبان های خارجی ، دارا بودن مهارت های هنری ، سطح تحصیلات و دریافت جایزه های علمی ، فرهنگی ، هنری و ورزشی می باشد. در این صورت می بایست بین میزان سرمایه فرهنگی و نشاط رابطه معکوسی وجود داشته باشد ، که آن نیز رویت نمی شود. در نتیجه گفته های عقل سلیم در این تحقیق مردود و تئوری بوردیو تایید می شود.
بر اساس تئوری دستیابی به ارزش ها ، سوال مطرح در اینجا میزان واقعی بودن یا نبودن نشاط افراد می باشد ، زیرا احتمال این که نشاط از ناآگاهی و احساس شخصی حاصل شود و نه از آگاهی و واقعیت های مادی ، به قوت خود باقی است. در تایید این دیدگاه می توان به سه متغیر اصلی تحقیق ــ سلامت روانی ، احساس محرومیت نسبی و امید به آینده ــ اشاره کرد که همگی به نوعی بیان گر احساس شخصی افراد بوده و 53 درصد از تغییرات متغیر نشاط اجتماعی را تبیین می کنند.
اما نکته قابل تاملی که وجود دارد ، رابطه مستقیم شاخصه های مطالعات فرهنگی و هنری ( تحقیق و مطالعه ) و تسلط به زبان های خارجی با نشاط اجتماعی است ، زیرا این موضوع را که میزان نشاط اجتماعی متوسط به بالای افراد واقعی نمی باشد و احساس شخصی است ، زیر سوال می برد.
دورکیم راه رسیدن به شادمانی و نشاط را گریز از بی هنجاری ( آنومی ) با تکیه بر رئالیسم اخلاقی می داند. حال اگر چنین تلقی شود که میزان نشاط متوسط به بالا در این تحقیق به دلیل پایین بودن میزان آنومی در استان است ، به نظر صحیح نمی رسد ، چراکه میزان آنومی در پژوهش حاضر به دست نیامده است ، اما این میزان نشاط را می توان با میزان سلامت جسمانی و روانی افراد در ارتباط دانست ،  به این دلیل که میزان سلامت جسمانی و روانی پاسخگویان نسبتا بالا و در رابطه مستقیم با نشاط اجتماعی است.
در عین حال ، یافته های تحقیق نشان گر آن است که بین میزان امید به آینده پاسخگویان و نشاط آنان رابطه مستقیم وجود دارد. هم چنین بین احساس محرومیت نسبی افراد و نشاط آنان نیز رابطه مستقیم برقرار است. از این رو ، نتایج حاصل از تحقیق با گفته های تئوری احساس محرومیت نسبی هم خوانی داشته و موجب قبول این تئوری می شود.
از سوی دیگر ، نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین متغیرهای سن ، جنسیت ، وضعیت تاهل و محل زندگی ( شهر ) با متغیر نشاط اجتماعی رابطه وجود ندارد. این نتیجه با برخی از مطالعات گذشته هم خوان ولی با برخی دیگر هم خوانی ندارد. این امر خود انجام تحقیقات اختصاصی دیگر در این زمینه را می طلبد ، چرا که می تواند پاسخی برای تصورات قالبی بسیاری از افراد جامعه باشد ، از جمله این که زنان ، جوانان و مجردها با نشاط تراز بقیه می باشند یا این که فلان منطقه و شهر نسبت به فلان شهر از نشاط بالاتری برخوردارند. در نهایت با توجه به یافته های تحقیق حاضر ، به ارائه راه کارهایی در این خصوص پرداخته می شود که به شرح زیر است :
• برگزاری سمینارهای مختلف شادکامی و نشاط افزایی
• در نظر گرفتن اماکن خاصی با ایجاد حریم امنیت جهت برگزاری جشن چهارشنبه سوری برای تخلیه فشارها و تراکم انرژی های منفی شهروندان
• یکی از مولفه های تاثیرگذار در این حوزه ، تقویت هویت فرهنگی ( هویت قومی ، ملی و دینی ) افراد است که می توان با تدارک جشنواره غذاهای محلی ، جشنواره آیین های محلی ، مسابقات بازی های محلی و امثالهم نشاط اجتماعی آنان را افزایش داد
• گسترش اماکن ورزشی و تفریحی رایگان برای جوانان و بزرگسالان مناطق محروم
• افزایش گلخانه ها و فضای سبز به ویژه در شهرهای صنعتی
• آذین بندی و چراغانی کردن سطح شهرها و روستاها ، استفاده از رنگ های شاد و ملایم روی دیوارهای کارشده در اولویت باشد
• کاهش مشکلات ترافیکی شهرهای صنعتی
• پخش برنامه های مختلف نشاط آور از صدا و سیما و فرهنگ سازی آن سازمان در خصوص چگونه شاد زیستن
• افزایش آستانه تحمل نیروی انتظامی در مدیریت هر چه بهتر جشن ها و شادی های خیابانی
• اطلاع رسانی و آگاه ساختن شهروندان از برنامه ریزی سازمان ها و نهادهای مختلف به طرق مقتضی که در افزایش اعتماد اجتماعی و نشاط اجتماعی آنان موثر است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.