نقش و کارکرد « تفکر نیت مند » انسان در جهان ( بخش دوم )

0 ۵۳۸

 

ماهنامه کارایی در دومین میزگرد از سلسه بحث های « معیارهای ارزیابی سیستم های اجتماعی » ، نقش و کارکرد « تفکر نیت مند » انسان در جهان را با حضور اساتید دانشگاه، آقایان دکتر علیرضا بافنده (هیأت علمی گروه مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی) ، دکتر مقصود اسمعیلی (هیأت علمی گروه زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامی)، دکتر علی ستاری (هیأت علمی گروه مدیریت دانشگاه نبی اکرم)، دکتر داود حمیدی رزی (دانشجوی دکترای توسعه ی اقتصادی از دانشگاه تبریز، مدرس دانشگاه و عضو بنیاد ملی نخبگان)،حبیب الله آقامحمدی (مدرس دانشگاه، محقق و نویسنده)، دکتر شهرام میرزائی دریانی (هیأت علمی گروه مدیریت دانشگاه آزاد اسامی)، سعید رمضانیان پور (مدرس دانشگاه های پیام نور)، آصف حاجی زاده ( مدرس دانشگاه الغدیر) به شرح ذیل مورد بحث، بررسی و نقد قرار داد.


ستاری:
کسی که سلاح بدست گرفته و در مقابل انسان ها می ایستد نیز به نوعی نیت مند است. اتفاقاً این فعل، تبلور و بروز عینی تفکر نیت مند است هنگامی که نیوتن با سقوط سیب، قانون جاذبه را کشف کرد، هرگز نیت نکرده بود که قانون جاذبه را کشف کند، این صرفاً حاصل تفکری محض و متمرکز بر حادثه ای طبیعی بوده است. تفکر محض، قائم بذات است و به خودی خود اتفاق می افتد، کشف آتش و بسیاری دیگر از دستاوردهای بشری از این جنس بوده اند. تفکر نیت مند ترسیم مسیری مشخص بر فعل تفکر است که این نوع نگرش موجب غرق در تاریکی شدن محیط اطراف مسیر مشخص شده است که هرگز ملازم با تفکر نیست. مصداق های عینی این امر را می توان در سیستم و انضباط فکری اتحاد جماهیر شوروی یافت که اساس قرار گرفتن سوسیالیزم بر کنکاش بر ابعاد مختلف رفتار فرد در بسیاری از حوزه ها از جمله هنر سایه انداخته بود. تفکرات نیت مند اغلب با سایه کلانی که دارند مانند سنگ های بزرگ بر روی جوانه اندیشه های خودرو سنگینی کرده و هستی آنها را عقیم می کنند. اغلب ماهیت تفکر نیت مند با ماهیت تفکر محض در تقابل است. به نظر می رسد نفع طلبی ، اقتدار گرایی و محور قرارگرفتن منیت ها در روابط اجتماعی باعث شده است که انسانها به متفکرین نیت مند بدل شوند. بایستی هوای تازهای در عرصه ی تفکر دمیدن بگیرد.

رمضانیان پور:
انسان در هر موقعیت و تحت هر شرایطی دارای تفکر است. اما روش و دستگاه فکری او در مواجه با پدیده های بیرونی می تواند متفاوت باشد و این امر می تواند بر کیفیت نتایج حاصل از آن تفکر موثر باشد. شایان ذکر است شکل گیری تفکر به شدت تحت تاثیر نوع زیست و به طور دقیق تجربه ی زیسته انسانها قرار دارد، منظور از تجربه زیسته در اینجا شامل سطح مناسبات و روابط اجتماعی ، امکان و قدرت ریسک و فرصت های زندگی یک انسان می باشد. برای روشن تر شدن مسئله لازم است به چیستی و همچنین تفاوت های تفکر نیت مند و تفکر غیر نیت مند بپردازیم. رویکردی که می خواهم با آن به بحث ورود کنم، رویکرد پدیدارشناختی است. نیت مندی از منظر پدیدارشناسی یعنی اینکه انسان وجود خود را به روی همه ی پدیده ها بگشاید؛ فرد آن قدر آزاد باشد که پذیرای همه ی پدیده های عینی و ذهنی گردد. انسان نیت مند همانند پیر مثنوی است که فیل را به طور کامل درک می کند. از اینرو میتوان گفت تفکر نیت مند، تفکری خودآگاه، پویا، معناساز،تولید کننده، تقلیدگریز و دارای استراتژی و اهداف کوتاه، میان و بلند مدت است. این تفکر می تواند به ساحتی فراتر از محدودیت ها و خطوط ترسیم شده دست یابد. به عنوان نمونه زمانی که هابرماس موضوع کنش ارتباطی را مطرح می کند، با نیت مندی در مورد کنش صحبت می کند و کنشی را مدنظر دارد که در آن ارتباط، مسئله است. در این نوع کنش طبعاً نیت مندی وجود خواهد داشت. اما در مقابل، تفکر غیرنیتمند قرار دارد که به شدت تقلیدگرا، معناپذیر وگذشته گراست. این نوع تفکر بیش از اینکه تحلیل کند، مورد تحلیل قرار میگیرد و به اندازه ای منفعل است که نمی تواند دارای استراتژی مطلوب و مناسبی باشد. تفکر بیشتر انسانها در امورات روزمره خود بدین شکل است، زندگی سیزیف(قهرمان اساطیری یونان، ر.ک.افسانه سیزیف، آلبر کامو) نمونه بارزی از این نوع زندگی است. با این توضیح کوتاه، باید گفت وجود انسانهایی که واجد نیت مندی تفکرات هستند، ضرورت کارکردی هر سیستم برای حفظ پویایی و کارآیی آن سیستم است. از اینرو به نظر میرسد نیت مندی فی النفسه خطرناک نیست بلکه این رابطه ی مرید و مرادی است که خطرساز می شود. نمی توان تفکر نیت مند را نفی کرد، بلکه باید دید که تفکر نیت مند در کدام سمت قرار دارد ؟ در مسیر حل کدام مسئله ها قرار گرفته است؟ به هر روی میتوان گفت افکار نیت مند در پی پاسخ های جدید به مسائل اساسی بشر هستند و می خواهند طرحی نو دراندازند و یا به قول سهراب سپهری چشم ها را شسته و جوری دیگری نگاه کنند.

اسمعیلی:
آیا این در دنیای واقعی ممکن است؟ خواه ناخواه انسان ها تحت تاثیر ایدئولوژی های مختلفی هستند. خود نویسنده کتاب « هستی و زمان » یعنی هایدگر در نهایت از فاشیسزم حمایت میکند.

رمضانیان پور:
چنانچه اشاره شد این حیات و تجربه زیسته انسان است که بر نوع و کیفیت تفکر( نیت مندی و غیر نیت مندی ) او اثرگذار است. این حیات زیستی انسان گرسنه است که او را دچار تفکر غیر نیت مند کرده و به مسیر دزدی می کشاند و مجبور به تبعیت از ناخودآگاه خود می کند. برخلاف آقای اسمعیلی بنده معتقدم زیاد اهمیت ندارد هایدگر حامی فاشیسزم بود یا نه، بلکه مهمترین مسئله اینست که آیا او توانست نیت مندانه با آن سیستم برخورد کند یا نه؟

ستاری:
به نظر میرسد زمانی که فکرها عمر ابدی می یابند و از بین نمی روند، آنجاست که زوال انسان آغاز می شود. در حیطه ی مرگ و میرِ اندیشه هاست که حیات انسان نشاط می یابد. زمانیکه افکار مرده مومیایی شده و زنده نگه داشته می شود، مشکل ایجاد میشود.

رمضانیان پور:
افکار نیت مند در فرایند زمانی چنانکه متوقف شوند ، به ناخودآگاه انسان رفته و غیر نیت مند می شود، چرا که افکار زمانمند و مکان مندند و آنچیزی که شما آن را مومیایی شده می نامید، همان افکار غیرنیت مند است. فکر نیتمند به انسان بینش میدهد و حوزه ی زیست او را وسعت می بخشد. از اینروست که وجود افکار نیت مند به جهت جلوگیری از مومیایی شدن افکار، سیستم ها و انسانهای درون آنها ضرورتی حیاتی است.

بافنده:
سیستم ها را می توان برمبنای کارکردها، رشته های علمی و … دسته بندی کرد. راسل ایکاف سیستم ها را بر مبنای هدف مندی تقسیم بندی می کند. موضوع بحث ما یعنی نیت مندی به نظر می رسد بیشتر به مفهوم هدفمندی نزدیک است. اما منظور از هدف مندی چیست؟ از نگاه ایکاف هدفمندی یعنی برخورداری از آزادی و اختیار انتخاب. اگر موجودی قادر باشد بین چندین گزینه یکی را انتخاب کند در این صورت از هدفمندی برخوردار است. بعبارت دیگر کسی که خود انتخاب می کند و برایش انتخاب نمی کنند. در کنار هدفمندی ، واژه دیگری تحت عنوان هدفجویی را مطرح می کند. بعضی سیستم ها هدفجو هستند نه هدفمند. سیستم های هدفجو آن سیستم هائی هستند که از بیرون برای آنها اهداف معین شده و آنها تنها در جهت دست یابی به آن اهداف عمل می کنند. هر انحرافی از هدف توسط سیستم شناسائی شده، اقدام اصلاحی برای کاهش انحراف انجام می پذیرد. بعبارت دیگر این سیستم ها توان هدف گذاری برای خود ندارند تنها پیرو هستند. ترموستات مثال بارز این سیستم ها هدفجو است. با این تعریف ایکاف سیستم ها را به چهار دسته تقسیم می کند. سیستم های جبری که نه اجزاء و نه کلیت آن هدفمند نیستند. مانند دستگاه های مکانیکی. سیستم های جاندار مانند خودِ انسان که اجزاء آنها غیر هدفمند اما کلیت شان هدفمند هستند. بعنوان مثال قلب انسان بعنوان جزئی از وجود انسان، هدفمند نیست بلکه هدف جو است. قلب برای خود هدف تعیین نمی کند بلکه هدفی که خلقت برایش تعریف کرده را دنبال می کند(در دقیقه حدودا هفتاد بار بتپد) اما انسان برای خودش اهدافی را تعیین می کند. نوع سوم سیستم ها، سیستم های اجتماعی است. سیستم های اجتماعی از ارتباط بین انسان ها تشکیل شده مانند جامعه، سازمان و خانواده. این سیستم ها هم کل و هم اجزاء آنها هدفمند هستند. هم انسان ها بعنوان اجزاء و هم کل سیستم آزادی انتخاب اهداف دارند. و در نهایت سیستم های زیست محیطی را داریم متشکل از انسان و گروه های اجتماعی و طبیعت. این سیستم ها به زعم ایکاف خود غیر هدفمند بوده اما اجزاء شان چون انسان ها و سیستم های اجتماعی است هدفمند می باشند. با توجه به مطالب فوق سیستم های جاندار و سیستم های اجتماعی موضوع بحث تفکر و تفکر نیت مند هستند. علوم انسانی نیز با این دو سطح از سیستم بیشتر سروکار دارد. در تحلیل مسائل، برای شناخت، طراحی، تغییر و مداخله در این سیستم ها فهم این موضوع که مسائل اجتماعی در سیستم هائی بروز می کند که هدفمند هستند خیلی مهم است. بیشتر راه حل هائی که برای مسائل سیستم های اجتماعی، نسخه پیچی می شود برآمده از نگاه جبرگرایانه به سیستم های انسانی و اجتماعی است. بعبارت دیگری سیاست گذاران چنین تصور می کنند که سیستم های اجتماعی، سیستم های جبریِ فاقد اراده هستند. در حالی که این سیستم ها بر اساس تحلیل منافع خود و گروه خود، بسته به اینکه سیاست ها با منافع آنها سازگار است یا نه احتمال دارد، نیت مندانه در برابر سیاست ها مقاومت کنند و چه بسا مسائلی جدیدی را رقم زنند. مثال بارز آن مقاومت نیت مندانه مردم در برابر سیاست های اقتصادی و اجتماعی رژیم پهلوی بود که انقلاب اسلامی را شکل داد.

رمضانیان پور:
به نظر می رسد موضوع نیت مندی غیر از هدفمندی است. هیچ انسانی نیست که در زندگی هدفی نداشته باشد، اما از این مطلب نمی توان نتیجه گرفت که او در زندگی دارای تفکر نیت مند است. در بحث نیت مندی به حوزه ی آزادیِ بیشتر ورود می شود و از وضعیت های موجود فراتر رفته می شود.بحث عقلانیت محض نیست بلکه پویایی در عقلانیت مد نظر است.همین است که تفاوت ها را ایجاد می کنند تفکر غیر نیت مند با هدف کاهش تعداد فرزندان با شکست روبرو می شود اما تفکر نیت مند با توجه به پویایی اش که آن را از مواجه آزاد و غیر سوگیرانه با مسئله به دست آورده است می توانند مشکل را بنحو مطلوبی کاهش دهد.

حمیدی:
چه نیت مند و چه هدفمند باشیم در نهایت بایستی یک برنامه عملیاتی برای اجرا وجود داشته باشد مدلی برای تحول اقتصادی وجود ندارد یعنی در واقع تفکر تحول وجود ندارد.

رمضانیان پور:
در تکمیل سخن قبلی باید بگویم، هدفمندی یک موضوع کمی و نیت مندی یک موضوع کیفی که مستقل از هم هستند. انسانها در راستای گسترش حوزه ی نیت مندی خود تلاش میکنند که این امر به کیفیت حیات زیستی آنها وابستگی شدید دارد. به هر ترتیب منظور از نیت مندی معنابخشی به زندگی است اینکه فرد بتواند در درون سیستم برای خود و سیستم معنا تولید کند که در بسیاری از مواقع و بنابر دلایلی این امکان برایش مهیا نیست.

اسمعیلی:
منطق دیالکتیکی به عنوان ابزار در علوم انسانی می گوید اگر فضا برای تضارب آراء وجود داشته باشد امکان تحول وتوسعه ایجاد می شود. متفکران در علوم انسانی برخلاف علوم تجربی که در پی کشف قوانین هستند در صد به چالش کشیدن و نقد پارادیم های موجود هستند علوم انسانی به صورت ساختاری بر مبنای نقد تفکر پیشین شکل گرفته است. یعنی منتقد با نقد روش قبلی , روشی نوینی را ارائه می کند. از طرف دیگر پیشرفت در علوم تجربی نیز به نوبه خود تحول در علوم انسانی را غیر قابل اجتناب می کند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.