مفهوم انقلاب در نگرش های سیستمی

0 ۱,۲۷۳


ماهنامه کارایی در راستای برگزاری سلسله بحث هایی با عنوانِ «معیارهای ارزیابی سیستم های اجتماعی»، به مناسبت سی و هشتمین سالگرد انقلاب اسلامی، میزگردی را با حضور اساتید دانشگاه، آقایان دکتر علیرضا بافنده(هیأت علمی گروه مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی)، دکتر مقصود اسمعیلی(هیأت علمی گروه زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامی)، دکتر علی ستاری(هیأت علمی گروه مدیریت دانشگاه نبی اکرم)، دکتر داود حمیدی رزی(دانشجوی دکترای توسعه ی اقتصادی از دانشگاه تبریز، مدرس دانشگاه و عضو بنیاد ملی نخبگان)، حبیب الله آقامحمدی(کارشناسی ارشد جامعه شناسی، محقق و نویسنده)، در محل دفتر کارایی با عنوان مفهوم انقلاب در نگرش های سیستمی تشکیل داد، که گزارش این میزگرد بشرح ذیل ارائه می گردد:

بافنده به عنوان اولین سخنران جلسه، به این موضوع اشاره نمود: از منظر حاکمیت و قدرت حاکمه، انقلاب یک تغییر غیر برنامه ریزی شده و تحمیل شده است. انقلاب، نو پدیداری(emergent) است که از تعاملات پیچیده متغیرهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بر می آید. بنابراین در تحلیل آن نه تنها توجه به کارکردهای مولفه های اجتماعی، بلکه تمرکز بر شبکه ارتباطات و ساختار تعاملات بین مولفه ضروری به نظر می رسد. وجود تناقضات بین مولفه های نظام اجتماعی بستری برای بروز عدم تعادل و در نهایت فروپاشی سیستم است. گاهی این تناقض از درک مکانیکی از جامعه شکل می گیرد. طراحان و سیاست گذاران نظام های اجتماعی جامعه را به صورت یک ماشین تصور می کنند در حالی که وجود انسان و تعاملات آن، سیستم های اجتماعی را به موجودیتهای نیت مند تبدیل می کند. سیستم نیت مند، مداخلات سیاست گذاران را اگر با انگاره های ذهنی خود مغایر تشخیص دهد در برابر آن مقاومت خواهند کرد. این انگارهایِ هستی شناختی وقتی به صورت بین الاذهانی و مشترک بین افراد جامعه باشد، مقاومت کل نظام اجتماعی را رقم می زند. یکی از عوارض جانبی این مقاومت، انقلاب ها است. البته طرز آرایش نیروهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در جامعه می تواند تناقضات را در طول زمان تشدید یا تضعیف نماید. انقلاب سفید نمونه ای بود از مداخله دولت در سیستم اجتماعی بدون توجه به انگارهای ذهنی موجود در جامعه. این مداخلات احساس بی هویتی و مسخ شدن را در جامعه برانگیخت. غرب زدگی آل احمد و بازگشت به خویشتن شریعتی شاید نمونه ای از مقاومت نیت مند در برابر این مداخلات در لایه های روشنفکری و پیوستن حاشیه شهر به جنبش های اجتماعی در طبقات پائین نمونه دیگری از این مقاومت برای ترمیم احساس بی هویتی باشد.

حبیب الله آقامحمدی
دکتر داود حمیدی رزی
دکتر مقصود اسمعیلی

آقامحمدی براین نظر است که از در نگاه سیستمی وجود طبقه ی فرمانروایی و فرمانبرداری دیگر معنی ندارد در نگاه سیستمی افراد، نهادها، ارزشها، هنجارهاو… باهم در ارتباط بوده و همه ی اجزاء هم فرمان می دهند و هم فرمان می برند هم تاثیر می گذارند و هم تاثیر می پذیرند در این نگرش مرکز زادیی می شود و وجود چند مرکزی در جامعه پذیرفته می شود سیستم برای بقای خود به انرژی نیاز دارد و تولید ثروت، دانش، ارزش و هنجارهای کارآمد و… هر کدام، انرژی سیستم را تأمین می کنند که در نبود آن سیستم مختل می شود. در ایران نیز «نفت و شعایر» بیشترین سهم را در تولید انرژی دارد و «بحران» در هریک از این دو، خصوصا بحران همزمان آنها، می تواند کل سیستم را وارد بحران و در روند تغییر قرار دهد از منظر این محقق، بحران در یک سیستم می تواند از طریق بی نظمی های درونی، قابل مشاهده باشد که متاثر از تولید انرژی است و برای جبران ضعف های تولید انرژی در داخل، ارتباطات با بیرون می تواند نقش جبران کننده را داشته باشد.
حمیدی بر این باور است که آفت اساسی دانشگاه ها این است که به مبانی فلسفی احاطه ندارند و هستی شناسی موضوعات درک نمی شود و معلوم نیست که افراد با کدام انگاره ها می خواهند روابط بین پدیده ها را بررسی کنند. در واقع شناختی از فلسفه ی علم وجود ندارد و تبیین های مبتنی بر شاخص های اقتصادی توسعه، سیاسی توسعه و فرهنگی توسعه، فاقد مبانی شناختی فلسفی است. همین موضوع باعث شده در جامعه ما فهم مشترکی از برخی مفاهیم مانند توسعه وجود نداشته باشد، چرا که برخی بجای واژه «توسعه» از واژه «پیشرفت» استفاده می کنند!. وی هم چنین افزود که دیگر شاخص های توسعه با معیارهای رشد ارزیابی نمی شوند بلکه با پرسش های اساسی در مورد هستی انسان و ارتقای توانایی های او آغاز می گردد.
برخی از شرکت کنندگان در میزگرد انقلاب و سیستم، این سوال را پیش کشیدند که آیا سیستم های اجتماعی مانند سیستم های طبیعی است؟ و صرفا در راستای حل مسئله های پیش آمده ی خویش حرکت می کند و یا اینکه بخاطرِ وجودِ موجودی بنام انسان در این سیستم ها، سیستم ها بر مبنای نیّت انسانی در جهت اهداف معین شده پیش می روند که انقلاب نیز می تواند بعنوان یک هدف کلی تلقی گردد.
اسمعیلی در مقدمه ی توضیح به این سوالات اظهار نمودند تبیین عقلانی سیستم ها دارای اهمیت زیادی است و در جوامع اسلامی، ابن رشد سیصد سال قبل از آغاز دوران عقلانیت (رنسانس)در غرب، بر روی تبیین عقلانی تاکید نموده است اما همچنان عده ای در جامعه ی ایرانی با عقلانیت مشکل دارند. و هنوز هم که هنوز است تبیین مبتنی بر مدل مورد غفلت است در غرب علی رغم آنکه حقله فرانکفورت مدعی مارکسیستی بودن را داشت ولی با شدت تمام اندیشه های مارکسیستی را مورد نقد قرار داد ولی در جهان سوم این نقد جایی ندارد و فرق بین ایران و افغانستان و آلمان در تبیین های معطوف به انقلاب، زیاد جدی گرفته نمی شود و به همین خاطر است که در روسیه حکومت تزاری ساقط می شود ولی بعد از تأسیس دولت کمونیستی، اهداف در نظر گرفته شده تحقق نمی یابد چون سیستم جدید بر پایه ی همان مردم و «همان فرهنگ» بنا می شود زیرا سیستم بر پایه ی تعقل لازم، مورد تبیین قرار نگرفته بود.
دکتر بافنده در ادامه می افزاید سیستم های هدف جو و سیستم های هدف مند وجود دارد و بر این مبنا میتوان به نتایج متفاوتی دسترسی یافت در سیستم های هدف جو، عناصر دنبال هدف های ثابت هستند ولی در سیستم های هدف مند، نیّت نقش کلیدی و اساسی را دارد و عناصر درون آن می توانند در هر لحظه اهداف جدیدی را برای سیستم تعریف نمایند
دکتر اسمعیلی یادآوری نمود که بدون توجه به تبیین عقلانی در سیستم ها و تاکید صرف بر روی نیّت و هدف می تواند منجر به ایده الیزم گردد.
حمیدی همچنین در ادامه چنین گفت که در ورود به مبحث توسعه گرچه نیاز به درک عناصر کمّی وجود دارد اما سیستم های اجتماعی مانند سیستم های طبیعی نیستند که ما آن ها را فقط از طریق تبیین روابط ضروری(و ثابت) بین پدیده ها درک کنیم بلکه این فرایند ها پویا می باشند؛ برای مثال مفهوم توسعه مختص سیستم های اجتماعی است و طبق عقیده نظریه پردازان توسعه همچون دکتر بهشتی عبارت است از فرآیند تکاملی درونزای بلندمدت که حداقل باید برخی ویژگی ها مانند رشد اقتصادی مستمر در آن وجود داشته باشد. حال ما اگر بر روی واژه های «فرآیند» و «درونزایی» متمرکز بشویم راحتر می توانیم فرق بین سیستم های طبیعی و اجتماعی را تشخیص بدهیم. برای مثال فرآیند یعنی مسیری که ابتدا دارد ولی انتها ندارد؛ و هر سیستم اجتماعی در روند توسعه قرار بگیرد از منافع اش بیشتر برخوردار می گردد درست مثل مسیر الی الله!
دکتر ستاری در ورود به بحث چنین اظهار کرد که یقینا سیستم های اجتماعی، متفاوت از سیستم های طبیعی است در سیستم اجتماعی انسان جزء سیستم است و تلاش می کند که از بیرون و از بالا به سیستم بنگرد و آن را تحلیل کند در سیستم های طبیعی انسان می تواند پیوسته سیستم را خرد کرده و در درون هسته های متعدد آن فرو رفته، شکافته و شناخت حاصل کند ولی در سیستم های اجتماعی متغیرها زیاده بوده و روابط پیچیده تر است و انسان مدام در تلاش است تا از بیرون روابط به خود، و روابط خود در درون سیستم نگاه کند لذا برای ارزیابی سیستم ها، بایستی بر اساس اهداف سیستم ها آن ها را مورد ارزیابی قرار داد.
در پایان میزگرد، تقریبا مجموع اساتید بر این نظر واحد اشتراک داشتند که عنصر نیّت و فرهنگ، عنصر اساسی در تبیین تغییرات و انقلاب ها در نگرش های سیستمی است لذا توجه و تبیین عقلانی نسبت به موضوع فرهنگ و نیّت انسان ها در هدف گذاری برای سیستم ها، می تواند معیار مفیدی برای ارزیابی های تحلیل عملکردی سیستمی باشد.
همچنین در این میزگرد سوالات اساسی مهمی مطرح گردید که مقرر شد در قالب موضوعات جدید، در جلسات آتی ماهانه ی کارایی مورد بحث قرار گرفته و به آنها پاسخ داده شود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.