بحران صندوق های بازنشستگی
میکائیل عظیمی – پژوهشگر حوزه رفاه اجتماعی
پیچیدگیهای سیستمهای صندوقهای بازنشستگی در عملکردشان
عملکرد صندوق های بازنشستگی همانند هر سیستم دیگری پیچیدگیهای خود را دارد؛ ضمن اینکه تعداد این صندوقها هم اکنون بالغ بر 18 صندوق است که هرکدام مشخصات خاص خود را دارند. این صندوق ها علیرغم شباهتهای موجود، تفاوتهای بارزی نیز دارند. این تفاوت ها باعث میشود که نتوانیم به صراحت و با اطمینان عملکرد آنها را با یکدیگر مقایسه کنیم. به عنوان مثال، صندوق بازنشستگی کشوری ، مسئولیتی در قبالِ ارائهی خدمات درمانی ندارد، اما در مقابل، سازمان تأمین اجتماعی در این حوزه مسئولیت جدی دارد، به طوریکه بخش عمدهای از انرژی پرسنل، منابع مالی و امکانات فیزیکی خود را صرف ارائهی خدمات درمانی میکند. بنابراین، زمانی که دربارهی عملکرد یک صندوق صحبت میکنیم، بستگی دارد که این سازمان و صندوق چه وظایفی را بر عهده دارند. در حوزهی ارزیابی عملکرد، بر اساس ادبیات برنامهریزی، حداقل چهار معیار مورد نظر قرار میگیرد؛
معیار اول، قانون و مقررات است که به آن معیار خام نیز گفته میشود. بر این اساس بررسی میشود که آیا کارنامه ی یک صندوق مطابق با قوانین و مقررات موجود بوده است یا خیر.
معیار دوم، بحث زمان است. مثلاً قرار است یک شرکت، خدمتی را در یک بازهی زمانی مشخص عرضه کند، حال برای تشخیص عملکرد یک مجموعه میتوانیم بپرسیم که آیا این خدمت که مثلاً قرار بوده تا فلان تاریخ ارائه شود، ارائه شده یا خیر؟
معیار بعدی، معیار «کارایی» است. قضاوت عملکرد صندوق ها براساس این معیار یعنی این که آیا خدمتی که ارائه میشود، با کم ترین هزینهی ممکن به دست گیرندگان خدمت میرسد یا خیر؟
معیار چهارمی هم می توان مطرح کرد، معیار «اثربخشی» است. بدین ترتیب، صندوقها با کم ترین هزینه و به اثربخش ترین صورت ممکن فعالیت کنند. به طور کلی، صندوق های بازنشستگی با این هدف ایجاد شدهاند تا در سن پیری، کاهش یا از دست رفتنِ درآمد را جبران کنند. پس لازم است این هدف و کارکرد براساس هر چهار معیار مذکور سنجیده شود.
از طرفی، نبایستی فراموش کرد که خدمات صندوقهای بیمهی اجتماعی هنوز با نظام تأمین اجتماعی فاصله دارد. نظام تأمین اجتماعی شامل سه جزء بیمهای، حمایتی و امدادی است. صندوقهای بازنشستگی صرفاً در ضلع بیمهای آن فعالیت میکنند؛ یعنی تأمین اجتماعی یک هرم سه وجهی است که صندوق ها فقط در یک وجه آن فعال هستند، بنابراین، وقتی صحبت از اثربخشی و کارایی و انطباق با هدف بودن و زمان مندی می کنیم، آن تعریف صرفاً برای بخشی از نظام تأمین اجتماعی است. از این بابت می توانیم بگوییم ما در ضلع بیمه هستیم و مسئولیتی در برابر نظام تأمین اجتماعی نداریم.
اما مسأله این جاست که ناکافی بودن خدمات بیمهای، تنهای یکی از مشکلات موجود بر سر راه مسائل بیمه و البته صندوق های بازنشستگی در ایران است و مشکلات دیگری نیز بر سر راه خدمات دهی مناسب صندوقهای بیمهای وجود دارند. به گونهای که میتوان فهرست کم وبیش مفصّلى در رابطه با مشکلات این صندوقها تهیه کرد.
البته ممکن است، این مشکلات در یک صندوق نمود کمتری داشته باشد و در صندوقى نمودِ بیشتر. یکی از نمودهای صندوق های بازنشستگی در مسألهی سه جانبه گرایى خود را نشان میدهد. سه جانبه گرایی یک مفهوم شناخته شده در صندوق های بازنشستگی است. بدین مفهوم که این صندوقها باید با حضور ذىنفعان اداره شوند و این ذینفعان عبارت هستند از: کارفرما، بیمه شده و دولت. به عبارت دیگر، سه جانبهگرایى معادل با استقلال ادارى-مالى صندوق ها است. از ١٩۵٢ که کنوانسیون شماره ى ١٠٢ سازمان بین المللى کار با عنوان «حداقل استانداردهاى تأمین اجتماعى» منتشر شده، این اصل به قطعیت رسیده است، اما در ایران هیچ کدام از صندوق هاى ١٨گانه، این اصل را رعایت نمى کنند و حتی آن را زیر پا میگذارند. هجوم دولت و نهادهاى حاکمیتى در صندوق ها باعث شده که سازوکار صندوق ها به شدت خدشه دار شوند و نظم بیمه اى آن ها به هم بریزد. مسألهى بعدى بحث شفافیت عملکرد صندوق هاست. صندوقهاى ما شفاف نیستند، و علاوه بر آن پاسخ گو هم نیستند.
مثلاً اینکه بنابر اصول ادبیات بیمههای بازنشستگی ، ذینفعان ، یعنی کسانی که عضو یک صندوق هستند، باید از تصمیمات کلیدی آن صندوق مطلع باشند و هم چنین میبایست صورتهای مالی آن ها منتشر شود، این در حالی است که صورتهای مالی هیچ کدام از صندوقهای فعال در ایران منتشر نمیشود. باید تصمیمات کلیدی صندوقها در معرض دید و نظارت ذینفعان باشد. صندوقهای ما در قبال جامعهی ذینفع پاسخ گو نیست، با این وجود طی دو سه سال گذشته اتفاقات مثبتی از قبیل انتشار آمار و اطلاعات کلیدی صندوقها، که شامل چهار صندوق اصلی ، تأمین اجتماعی ، بازنشستگی کشوری، صندوق بازنشستگی نیروهای مسلح، و صندوق بیمههای اجتماعی روستائیان و عشایر میشود، صورت گرفت. واژههایی که در این زمینه به کار برده میشود، همانند شفافیت، پاسخ گویی، استقلال، مفاهیم مشخص و عناوین استانداردی هستند که توسط اتحادیهی بینالمللی تأمین اجتماعی با عنوان «حکمرانی خوب در صندوق های بازنشستگی » معرفی شدهاند و دولت ملزم است در راستای تحقق این مضامین حرکت کند.
در شش ماهه ی اول سال ٩۵، به طور عمده در ارتباط با صندوقها دو بحث مطرح شد که یکی بحث لایحهی برنامهی ششم و دیگری تدوین راه کارهای اصلاحی در خصوص وضعیت صندوقها توسط کارشناسان و تأیید آنها در کمیسیونهای مرتبط در مجلس بود. اما جالب است که در مرحلهی آخر که قرار بود، لایحهی مربوطه در مجلس ارائه شود، این اصلاحات توسط دولت حذف شد و در مرحلهی آخر، خودِ دولت از ارائهی پیشنهادات به مجلس انصراف دارد که مشتمل بر مواردی از جمله افزایش سن بازنشستگی و افزایش تعداد سالها در فرمول مستمری بود. این موارد در ادبیات مربوط به بازنشستگی به نام اصطلاحات پارامتریک معروف است. که در واقع پارامترهای اداره صندوق است که مقرر بود طی برنامهی ششم قدری اصلاح گردد. اما با توجه به پیشِ رو بودن انتخابات، دولت ترسید تا مبادا این اصلاحات، باعث نارضایتی مردم شود. نارضایتیها ممکن بود حول این موضوع شکل گیرد که افراد میبایست به جای 60 سال، در 65 سالگی بازنشسته بشوند و این به معنای 5 سال کار بیش تر است.
با توجه به توفیق دولت پیشین در انتخابات اردیبهشت ماه، لازم است مسائل و چالش های مرتبط با صندوق های بازنشستگی به طور جدیتری در دستور کار دولت مردان قرار گیرد. از جملهی مسائل دیگری که از دولت جدید انتظار میرود در رابطه با صندوقهای بازنشستگی بدان بپردازد، مربوط به یک دمل چرکین و مزمن است. چیزی که ما به آن بازنشستگی پیش از موعد میگوییم. منطق و نظم میگوید میبایست سی سال کار کنید و بعد از آن بازنشست شوید. ممکن است برخی گروهها که وابستگی خاص دارند تلاش کنند که این روال را مخدوش کنند، اما این مسأله نظم بیمهای را به بدترین شکل ممکن مخدوش میکند. لازم است دولت این مسأله را نیز به طور جدیتری مورد توجه قرار دهد و از به هم خوردن نظم بیمهای جلوگیری نماید.
در نهایت دولت می بایست راه کاری که تحت عنوان «اصلاحات در صندوقهای بازنشستگی» شاخته می شود، را به صورت بسیار دقیق و با جدیت بیش از پیش مورد توجه قرار دهد. ادبیات اصلاحات در صندوق های بازنشستگی در دهه 80 میلادی مطرح شده است و ایران هم با آن آشنا بوده است. در این زمینه سه دسته اصلاحات شناسایی شده است. «اصلاحات پارامتریک» که یکسری پارامترها و متغیرهای کلیدی را بهبود میبخشد. بهبود به این معنا که متغیرهای صندوق های بازنشستگی را به گونهای تغییر میدهد که جریان ورودی تقویت شود و جریان خروجی حداقل کمی کمتر گردد. جریان ورودی منابع و جریان خروجی مسائل. به عنوان مثال، تغییر سن بازنشستگی که از آن به عنوان نرخ انباشته یاد میشود، در حوزه اصلاحات پارامتریک قرار میگیرد. دستهی دیگر از اصلاحات، «اصلاحات ساختاری» است که باید ساختار صندوق ها از منظر روش تأمین مالی اصلاح گردد. دسته ی دیگر «اصلاحات عملیاتی» است که طی آن فرآیندهای داخل صندوق از جمله اتوماسیون، نیروی انسانی، آموزش پرسنل، فرآیندهای سرمایهگذاری بهبود مییابد. این سه دسته اصلاحات وجود دارد. برای دولت، راهها از پیش معین شده است اگرچه پیمودن آن دشوار است.