معیار انتخاب «حق محوری» است

0 ۴۶۶
آصف حاجی‌زاده

کاملاً بدیهی است که «عمل انتخاب» در ذات ساختار مبتنی بر جمهوریت سیستم‌های سیاسی وجود دارد در کشور جمهوری اسلامی هم تقریباً مردم همه‌ساله با یک انتخاب مهم مواجه هستند در این مواجه مردم تلاش می‌کنند تا یک «ارزیابی» از انتخاب‌های پیشین خود داشته و «معیارهای» خود را، برای انتخاب جدیدی که در پیش و رو است، تعیین نمایند. یقیناً برای ارزیابی عملکردهای انتخاب شدگان پیشین، معیارهای دقیق و روشن نیاز است. خطای در گزینش معیارها، تبعاً ارزیابی‌ها و انتخاب‌های اشتباه را به همراه خواهد داشت به این ترتیب ارزیابی‌ها و انتخاب‌های اشتباه، سبب قضاوت‌های نادرست شده و احتمالاً در مواردی سرخوردگی انتخاب‌کنندگان را نیز در پی خواهد داشت.
در اینجا این مسئله پیش می‌آید که اساساً ماهیت عملکرد نظام از چه چیزی ناشی می‌شود یا می‌تواند بشود؟ معیارهای ارزیابی و انتخاب را از کجا و چگونه می‌توان استنباط یا استنتاج نمود؟ آیا اسلامیت اشاره به ماهیت کارکرد نظام سیاسی ندارد؟ نگاه اسلام به تعریف و تعیین این معیارهای چیست؟ و آیا اندیشمندان اسلامی توانسته‌اند مکانیزم های شناسایی معیارهای غلط را در اختیار انتخاب‌کنندگان قرار دهند؟ تا چه اندازه‌ای می‌توان به این معیارها اتکا نمود؟

«حقوق اساسی» انسان، هسته اصلی نگرش توحیدی
برای ورود به این بحث بد نیست به‌طور اجمالی از میان اندیشه‌های آیت‌الله نائینی گذری شود. اندیشه‌ای که استوار بر مبانی فلسفی سیاسی بوده و دارای رویکرد عملی است. علامه نائینی با تأکید بر اینکه: «دعوت توده غافل و مشرک به سوی توحید همانا دعوت به آزادی و عزت و رستگاری و توحید قوا است». در واقع بر روی «حقوق اساسی» انسان‌ها تأکید دارد این حقوق ناشی از نیازهای اساسی انسان است نیازهای اساسی انسان شامل آزادی، معنویت، عزت نفس، کرامت، خلاقیت، خداپرستی و سایر که نه از «غریزه» بلکه از «فطرت» انسانی او ناشی می‌شود اسلام چون اصالت را به روح داده است لذا نیازهای روحی را «اساسی» دانسته و نیازهای جسمی و معیشتی انسان را «ضروری» تلقی کرده است بنابراین با دعوت به توحید، غرض این است که حقوق اساسی انسانی شناخته شده در دین به او آگاهی داده شود تا انسان در مسیر حق و حقیقت قرار گیرد.

«حق»، موضوع اصلی آگاهی
در دعوت به توحید فرایندی از تحول ذهنی شکل می‌گیرد که در آن فرایند جهل به علم تبدیل می‌شود و می‌توان از این فرایند تحت عنوان «آگاهی درباره حق» نام برد مبنای عقل و تفکر «حق مداری» می‌شود شناسایی حق، مهم‌ترین وظیفه عقل می‌باشد باید دقت کافی داشت که آگاهی درباره حق پدیده‌ای کاملاً «زیستی» است یعنی، آگاهی در خصوص حق و حقوق انسان‌ها، صرفاً یک «باور» یا کسب اطلاعات و معلومات درباره یک چیز نیست بلکه این آگاهی معطوف به عمل است و انسان با پایداری عاشق گونه، در این راه در پی حق و حقیقت خویش گام بر می‌دارد. با تأمل در معنای مصداق «کربلا» و «حضرت امام حسین (ع)» در اسلام شیعی، می‌توان این مفهوم را درک نمود که انسان در جهت دفاع، کسب، تأمین، پذیرایی و تثبیت «حق» متحمل رنج، مشقت و حتی شهادت نیز می‌شود و حق مداری و حق محوری‌اش در «رفتارهایش» به‌طور آشکار «نمود» دارد بنابراین آگاهی در خصوص حق، نمود تحول زیستی است و «وانمود» یعنی نمایش کاذب از حق‌گرایی به هیچ عنوان پذیرفته شده نیست در واقع زندگی بر پایه «حق» حامل معنای موردنظر دین اسلام است.
بنابراین «آگاهی حق مدارانه» و توحیدی یک معلومات صرف فردی نیست بلکه تعریف حقوق مربوط به نیازهای ضروری و اساسی انسان‌ها در زندگی فردی و جمعی می‌باشد که در آن انسان به‌طور مداوم و از طریق تحصیل و تأمین حقوق شناسایی و پذیرفته شده از منظر اسلام، در تلاش است تا به‌صورت آزاد در عزت و رستگاری زندگی کند در غیر این صورت زندگی از مسیر توحیدی خارج شده است، یعنی این که در آن صورت اسارت، ذلت و غفلت بر وجود حیات انسان حاکم شده است.

انتخاب ابزار حق مداری
بر اساس آموزه‌های مرحوم علامه نائینی، زمان تغییر یافته است و انسان در مرحله‌ای از واقعیت‌ها نهفته است که در «آن مقاومت و انقلاب و خونریزی که قبل از این وجود داشت، امروز به «قانون» و «آراء عمومی» تبدیل شده است». «امروز «اوراق رأی انتخابات» بجای شمشیر و تیر و کمان انقلاب دیروز است این یگانه چاره کندن ریشه شاه‌پرستی و خودپرستی و از مصادیق بارز «امر به معروف و نهی از منکر» می‌باشد که از ستون‌ها و ارکان اسلام است».
«به عبارت دیگر امروز امر به معروف یا تنبیه امت به ضروریات شریعت، یعنی معرفی حق و حقیقت و سوق دادن مردم به سوی انتخاب این حق است و نهی از منکر، یعنی تنزیه ملت از زندقه و الحاد و بدعت، یعنی دور کردن مردم از جهل و باطل و سرگشتگی میان حق و باطل می‌باشد. لذا حرکت به سوی حق از طریق رویه‌ها و مکانیزم های مدرن، یعنی انتخابات و جمهوریت، نه تنها هیچ تأثیر منفی در باور و ایمان به موضوعات مهم ارائه شده از طریق وحی، آگاهی و تجربه پیامبر (ص) و ائمه (ع) ندارد بلکه روش‌های عقلانی‌تر وصول حق می‌باشند. البته این به آن معنا نیست که انسان‌ها در موقعیت‌هایی که برای احقاق حق خود مجبور به جنگ هستند، از حقوق خود صرفاً نظر کنند. خصوصاً در رابطه با حقوق ملی در سطح بین‌المللی. حقوق انسان‌ها در حال بسط یابی است و نمی‌توان حق را منوط به مصادیق خاص نمود بطوریکه در حال حاضر زنان، کارگران، جوانان، کشاورزان، صنعت گران، اقوام، اقلیت‌های مذهبی، محیط‌زیست، حتی حیوانات و نباتات هم بر اساس آموزه‌های اسلامی دارای حق‌های بسط یابنده هستند که روش‌ها و مصادیق آن‌ها با اتکا به انتخاب‌ها می‌تواند تغییر یابد.
با این وصف انتخاب‌کنندگان، با اتکا به حقوق معرفی شده یا پذیرفته شده از جانب اسلام، سراغ انتخاب‌های خود می‌روند یعنی چه کسانی می‌توانند حقوق ما را در سطح فردی، ملی و فراملی تأمین نمایند اگر افرادی پیش از این انتخاب شده‌اند و برای بار دیگر در آزمون انتخاب شدن قرار گرفته‌اند می‌بایست باز هم از طریق «حق» مورد ارزیابی قرار گیرند یعنی ارزیابی شود که افراد انتخاب شده تا چه اندازه‌ای در تأمین حقوق مردم کوشا بوده‌اند؟ و چقدر توانایی تأمین این حقوق را داشته‌اند؟ در واقع سوابق و تجربه‌های اجرایی، سیاسی و اداری افراد می‌تواند نشان دهد که این اشخاص تا چه اندازه‌ای قادر به حرکت در مدار حق می‌باشند.

انتخاب حق
در فصل انتخابات جریان‌ها، طیف‌ها و گروه‌های بسیاری در میدان انتخابات حضور پیدا کرده با شعارهای جذاب و خوش‌آیند ظاهر شده لیست‌های انتخاباتی خود را به مردم معرفی می‌نمایند. بعضاً مشاهده می‌شود که مردم سراغ لیست‌های انتخاباتی جناح‌های سیاسی رفته و به «لیست واحد» رأی می‌دهند تا همه اعضای این لیست، به موقعیت‌های تصمیم‌گیری راه یابند گرچه این اقدام با ذات اصل تحزب و رقابت‌های فی‌مابین احزاب سازگاری دارد ولی با توجه به اینکه در جامعه ما فعالیت‌های حزبی هنوز چندان از مفهوم واقعی آن برخوردار نیست لذا به نظر می‌رسد انتخاب لیست‌های واحد، بدون توجه به تطابق انتخاب شوندگان با اصل حق مداری، این نوع انتخاب‌ها دچار خطاهای راهبردی و تاکتیکی می‌باشد و دراز مدت می‌تواند آثار زیانباری برای جامعه داشته باشد.
همچنین بایستی در نظر داشت تقریباً نمی‌شود «یک لیست ایده آل» از جانب جناح‌های سیاسی برای انتخاب به مردم معرفی شود غالباً در میان این لیست‌ها افراد کم‌توان، کم تعهد و کم آشنا به حقوق مردم وجود داشته است بنابراین قرار گرفتن در فضاهای رقابتی احساسی جناحی و اعتماد کامل به لیست‌های واحد گروهای سیاسی، یعنی محروم کردن بعضی افراد متعهد نسبت به حقوق مردم برای ورود به عرصه‌های تصمیم‌گیری و اجرایی می‌باشد لذا گزینش افراد متعهد به حقوق فردی، ملی و فراملی از بین مجموع لیست‌های انتخاباتی می‌تواند میانگین حق مداری و حق محوری را در جامعه بالا برده و زمینه را برای رشد و توسعه فراهم نماید.

انگیزش عقلایی
اگر از منظر تقسیم‌بندی «سهروردی» نسبت به انسان‌ها که آن‌ها را به سه گروه ۱. عقلایی ۲. نفسانی ۳. جسمانی تقسیم می‌کند، بنگریم در این دیدگاه انسان‌ها یا اصالت روح و عقل را می‌پذیرند و بر این مبنا حرکت و اقدام می‌کنند و یا اصالت را به لذت داده و در آن راستا قدم بر می‌دارند و یا اصالت را به ماده قائل شده و در جهت نگرش مادی پیش می‌روند؛ بنابراین انسان‌ها غالباً در میان رنگارنگی شعارها، لیست‌ها و گروهای انتخاباتی، دچار وضعیت سردرگمی می‌شوند. افراد جامعه نسبت به این شعارها، لیست‌ها و گروها می‌توانند در سه وضعیت انگیزشی قرار گیرند: «مشتاق» هستند «اکراه» دارند و یا «تنفر» می‌ورزند.
گرچه نهادهای اجرایی، نظارتی و بازرسی انتخابات تلاش‌های لازم را برای ورود افراد عقلایی تر به صحنه انتخابات به عمل می‌آورند ولی نمی‌توان انکار نمود که عرصه کاندیداتوری و انتخاب شوندگی فاقد انسان‌های نفسانی و مادی هست در هر حال مجموع کاندیداها از سه خصیصه ذاتی مهم انسانی یعنی ۱. احساس ۲. خیال و وهم و ۳. قوه تفکر، برای پیروزی در انتخابات بهره می‌گیرند.
برخی کاندیداها با استفاده ابزاری از نیازهای ضروری افراد انگشت تبلیغاتی خود را بر روی «احساسات» افراد گذاشته و بی آنکه راه‌کارهای خود را در خصوص چگونگی تأمین حقوق مربوط به نیازهای ضروری و معیشتی، یعنی خوراک، پوشاک، مسکن، شغل و سایر بیان نمایند صرفاً با تأکید بر این نیازها و حتی با توزیع اقلام معیشتی به‌صورت موردی در میان عده‌ای، تلاش می‌کنند نظر رأی‌دهندگان را به سمت خود جلب کنند عده‌ای از کاندیداها نیز با تحریک احساسات قومی، مذهبی، جنسی و قشری در پی جهت‌دهی آراء به سمت خویش هستند.
برخی از انتخاب شوندگان نیز با ایجاد خیال‌ها و پندارهای واهی، غیرواقعی و غیر قابل تحقق میان اقوام، اقشار، گروه‌های اجتماعی و منطقه‌ای، با ترسیم تصویر خیالی و موهوم از مدینه‌های فاضله، شوق رأی‌دهندگان را به سمت خود بر می‌انگیزانند و کاری به این ندارند که دراز مدت این تصویرهای خیالی و موهوم می‌تواند ابزاری علیه همگرایی و منافع عمومی باشد.
برای پرهیز از سرخوردگی، اکراه، تنفر، آسیب‌ها و خطرات ناشی از انتخاب‌های نادرست رأی‌دهندگان، اشتیاق و انگیزه رأی‌دهی اساساً می‌بایست مبتنی بر قوه تعقل و تفکر باشد که عناصر جدایی‌ناپذیر روح بشری هستند عقلانیت رأی‌دهنده را به سمت حق و حق مداری رهنمون می‌شود بطوریکه معیار انتخاب و ارزیابی عملکردها بر اساس تحقق، تأمین و تثبیت حق همه مردم در سطوح فردی، اجتماعی، کشوری، دینی و جهانی می‌باشد. می‌توان گفت، اصلح کسی است که توانایی‌اش در شناسایی حق و حقیقت بالاتر از دیگران است و توانایی‌اش در تحقق، تأمین و تثبیت حق و حقیقت بیشتر از رقبای خویش می‌باشد.
به نظر می‌رسد جامعه روشنفکری، حوزوی، دانشگاهی و علمی که در موقعیت فراجناحی قرار دارند می‌بایست با اجتناب از ورود به‌موقعیت «تک بعدی» و تک ساحتی تحلیلی، سیاسی و جناحی، مردم را در شناسایی حق و حقیقت و مسلح شدن به معیارهای گزینش حق و حامیان حق، یاری رساند تا مردم بتوانند در سایه عقلانیت و انتخاب برتر مسیر مطلوب‌تری را بر رسیدن به حقوق خود برگزینند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.