دوران گذار پس از جنگ

دکتر اکبر پرهیزکار ششمین استاندار آذربایجان شرقی

دکتر اکبر پرهیزکار برای گفتگو و فرار از آن بهانه های مختلفی داشت. بهانه های مصاحبه که مرتفع شد. یک روز در تهران و در ساختمان دانشگاه آزاد در میدان امام حسین و در بخش برنامه ریزی شهری موفق شدیم با این استاندار سابق آذربایجان شرقی و استاد فعلی دانشگاه گفتگویی داشته باشیم. مهندس پرهیزکار دیروز، امروز با اخذ دکترای خود در حوزه برنامه ریزی شهری در قامت هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران فعالیت میکند. شاید با تعاریف معمول در دنیای جوانان قرار نگیرد ولی دلی بسیار جوان و مهربان دارد. علیرغم اینکه تصویری بسته از ایشان داشتم با دیدن او ذهنیتم کامل تغییر میکند و یک انسان ساده و بی غل و غش را روبروی خود میبینم. از روزهای صدارت استان میگوید. روزهایی که اردبیل هم جزئی از استان آذربایجان شرقی بود.
میگوید: زمانی که بنده در خدمت مردم شریف آذربایجان شرقی بودم همزمان، اردبیل هم جزئی از دیار آذربایجان شرقی بود. من از مجلس باید استعفا میدادم و پس از تایید نمایندگان میتوانستم برای استانداری به این منطقه بیایم. مجلس مخالف بود به طوری که خود آقای هاشمی رفسنجانی که ریاست را بر عهده داشت، شخصاً وارد بحث شد و گفت به دلیل اینکه این منطقه حساس هم اکنون به دلیل استعفای آقای عابدینی استاندار ندارد و باید شرایط را درک کرد، موافقت نمایندگان را جلب کرد.
وی میگوید: به دلیل تجربه فعالیت در جهاد و فرمانداری شناخت خوبی از منطقه داشتم. اتفاقاً اولین کاری را که در اولویت قراردادیم بحث توسعه آذربایجان بود، سالهای پایانی جنگ بود و شرایط خاصی در کشور حاکم بود. محمد باقر بهشتی که در آن زمان مسئول سازمان برنامه و بودجه بودند، طرحی را در ارتباط با توسعه آذربایجان ارائه نمودند. ارائه این طرح منجر به تشکیل کمیته ای شد که روزها 6 صبح جلسه آن آغاز میشد. در این جلسه در ارتباط با اقداماتی که میتوانست منجر به توسعه منطقه شود بحث و تبادل نظر میشد.
به طور مثال در رابطه با صنعت استان علی الخصوص گروه ماشین سازی تبریز و آموزشکده آنجا که میتوانست به رشد فنی و علمی منطقه کمک کند بحث و تصمیم گیری شد. در ارتباط با تقویت مراکز علمی منطقه تصمیم گیریهایی شد که منجر به تاسیس دانشگاه صنعتی سهند و قبل از آن هم دانشگاه تربیت معلم شد. آن زمان محمد علی نجفی مسئولیت وزارت علوم را بر عهده داشت که به همراه نمایندگان استان، گامهای بلندی برداشتند.
بحث توسعه نیروگاه حرارتی تبریز از دیگر موارد مطرح شده بود که در این زمینه نیز اقداماتی شد. برای توسعه منطقه نیاز به سرمایه گذاری بود یکی از این نیازها که در آن زمان در اولویت قرار گرفت، داستان پتروشیمی تبریز بود. به طوری که با حضور بنده در جلسه هیات دولت قول هرگونه همکاری داده شد. بلافاصله آن زمان که میرحسین موسوی نخست وزیر بودند، با حضور در تبریز کلنگ راه اندازی این مجموعه را زدند.
وی در مورد منطقه آزاد تجاری جلفا در آن دوران میگوید: به دلیل مسائل مرزی که در آن دوران داشتیم، برای توسعه آن منطقه کار خاصی نمیشد کرد. ما در زمینه بازارچه های مرزی هم مشکل داشتیم. در صورتی که هم اکنون مباحث کشاورزی و سرمایه گذاری به راحتی در آن منطقه تسهیل شده است. ما در زمینه آب رسانی منطقه هم مشکل داشتیم. ما آب را از زاینده رود به منطقه میرساندیم. در زمان ما هم جدیت در بحث مس سونگون شروع شد. از آن روزها بود که تمرکز برای بهره برداری از این معدن شکل گرفت. یعنی این طور نبوده که این بحث در زمان ما جدی نباشد.
پرهیزکار میگوید: شما توسعه امروزی منطقه را با آن روزها و شرایطی که ما در آن داشتیم مقایسه نکنید. ولی باید بگوییم بنای سرمایه گذاری های بزرگ از آن روزها گذاشته شد. این استاندار سابق در زمینه بازار شایعاتی که در ارتباط با بازگشت بودجه های مصوب به مرکز در دوران مدیریتش میگوید: چه در دوران بنده و چه در سایر دوره ها هیچ گاه چنین موردی صحت نداشته است. چرا که بودجه تخصیص داده شده بحث مشخصی است که مبلغ و محل هزینه کرد آن مشخص است و برگرداندن آن معنی و مفهوم ندارد. وی ریشه این مطالب و شاید عدم توسعه منطقه طی این سالها را در مباحث فرهنگی و تنگ نظری موجود در منطقه میداند.
وی معتقد است: ما مقایسه میکنیم مباحث و اتفاقاتی که در منطقه شکل میگیرد و جهت پیدا میکند را با موارد مشابه در استانهایی مانند اصفهان و فارس. باید قبول کرد که برای موفقیت در یک منطقه همه عوامل باید در کنار هم همراهی کنند تا آنجا شکل واقعی خود را پیدا کند. داستانهایی که در دوره قبل از بنده و دوران خود ما برای بسیاری از مباحث اتفاق افتاد، ناشی از مسائل برونزا بود.
وی در ادامه میگوید: مثلاً در شرایطی که ما کار میکردیم با توجه به مباحث مرزی که آن روزها مطرح بود، مردم طوری اقدام میکردند که تا شعاع 70 تا 80 کیلومتری مرز سرمایه گذاری ارزشمندی شکل نگیرد. چرا که دیدگاه اینگونه بود که با توجه به شرایطی که در شوروی سابق حاکم بود، اقدامات میتواند طوری شکل بگیرد که این سرمایه گذاری ها به دست آنها بیافتد.
استاندار اسبق آذربایجان شرقی یکی از موارد توسعه ای که بر روی آن کم سرمایه گذاری شده است را بحث گردشگری میداند. در تبریز شنبه بازار داشتیم که هم آثار اقتصادی و هم فرهنگی داشت که در شرایط فعلی از بین رفته است. به دلیل اینکه این شهر زمانی پایتخت بوده و آثار تاریخی متعددی دارد بستر برای توسعه گردشگری در این منطقه بسیار فراهم است. در دوران ما علیرغم محدودیتهای بودجه ای اقدامات خوبی برای معرفی آثار تاریخی منطقه شکل گرفت.
وی مهمترین عامل را در عدم توسعهیافتگی منطقه مشکلات فرهنگی میداند. بسیاری اقدامات خوب در دوره های مدیریتی استانداران شکل میگیرد که به دلیل عدم وجود روحیه مشارکت و همراهی دچار مشکل میشود. البته با توجه به افزایش امکانات در منطقه و گذشت زمان شاید این داستان کمرنگ تر شود و ما بتوانیم با توجه به شاخصه های موجود در منطقه برای توسعه آن گام برداریم.
وی الگوبرداری از کشورهای دیگر و شناخت صحیح از دنیای پیرامون را مهمترین ابزار برای مدیران فعلی منطقه میداند. برای این منظور به ذکر خاطرات خود از همراهی با دولت هاشمی رفسنجانی پرداخت و میگوید: ایشان معتقد بود مدیر اجرایی برای تقویت مدیریت خود باید دنیا را ببیند و بتواند در نگرش خود به مقوله های توسعه ای تجدید نظر کند. البته برای ما در آن دوران و با توجه به شرایط منطقه این رفت و آ مدها به کشورهای دیگر به راحتی میسر نبود ولی ما سعی میکردیم از این دیدگاه رئیس دولت تبعیت کنیم. این شاید یکی از ضعفهای مدیران ما باشد که خیلی از منطقه خارج نمیشوند.
وی در پایان در ارتباط با اتمام دوره فعالیتش که عده ای آن را با نحوه تغییر منوچهر متکی یکی میدانند میگوید: من درخواست خود را برای بورس شدن بارها داده بودم. 4 بار با بورسیه بنده موافقت شد و هر 4 بار بنا به تکلیفی که صورت گرفت، قبول مسئولیت کردم. این بار هم این درخواست را داده بودم که در خارج از کشور تایید آن را شنیدم. چرا که قصد ادامه تحصیل و فعالیت در حوزه دانشگاهی را داشتم و خدا را شاکرم که این توفیق نصیب بنده شده و با آمدن علی عبدالعلی زاده دوره فعالیت بنده در استانداری آذربایجان شرقی به پایان رسید.

Comments (۰)
Add Comment