آموزش عالی ، حاضر غایب

0 ۷۳۱

آسیب‌هایی که نظام آموزش عالی را در این مقطع زمانی مبتلا کرده است، موضوع یکی از بحث هایی است که هم اکنون به صورت جدی درگرفته است. در این میان می توان آسیب های پرشماری را برای نظام آموزش عالی مورد شناسایی قرار داد. یکی از این آسیب ها، قطع ارتباط نظام آموزش عالی با واقعیت های اجتماعی است. این قطع ارتباط تا بدان پایه جدی است که بسیاری از اساتید دانشگاه حتی برای طرح مسائلی که تعداد کثیری از افراد جامعه از آن ها رنج می برند، اندک زمانی را نیز اختصاص نمی دهند. این مساله را شاید بتوان تحت عنوان «جدایی علم از زندگی» هم مورد توجه قرار داد. منظور از جدایی میان علم از زندگی این است که به نظر می رسد نظام آموزش عالی اولویت و دغدغه حل مسائل جدی و پرشمار که انسان ها در حیات عملی خود با آن دست به گریبان هستند را ندارد. این مساله تا بدان پایه جدی شده است که اساسا انجام این کارویژه از محافل رسمی نشر دانش انتظار نمی رود و مطالبه جدی هم در خارج از فضای دانشگاه در این ارتباط وجود ندارد.
از طرفی، آنچه از دانشگاه ها انتظار می رود نیز به درستی محقق نمی شود. دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی در این مقطع زمانی با وجود تعدد کمی و قابل توجه، قادر نیستند کیفیتی که در عمل انتظار تولید آن وجود دارد، را تولید کنند. این «کیفیت» به طور خلاصه عبارت است از توانایی و قابلیت تولید ثروت و قدرت.
ماهنامه کارایی، در همین راستا پرونده ویژه ای با موضوع «آسیب شناسی نظام آموزش عالی» تهیه و تدوین نموده است. در تدوین این پرونده، تلاش شده است تا از نظرات صاحب نظران و دست اندرکاران این حوزه نهایت استفاده صورت گیرد.

آسیب های نظام آموزش عالی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.